- عنوان گردآورنده: محمد عباسپور، کارشناس مدیریت دانش
نوآوری باز یک رویکرد نسبتاً جدید است. به همین دلیل، بسیاری از سازمان ها به دنبال راه هایی برای پیاده سازی این رویکرد و بهره مندی از مزایای آن هستند. همکاری بین دانشگاه ها و صنایع می تواند یک راه حل مناسب برای اجرای نوآوری باز باشد، زیرا هر کدام از این دو بخش، مزایا و منابع ویژه ای دارند که می توانند به خوبی با هم ترکیب شوند.
بنابراین، یک مدل کسب و کار که نحوه این همکاری را توضیح دهد، می تواند برای هر دو طرف دانشگاه و صنعت مفید باشد.
در محیط رقابتی امروزی، شرکت ها باید عملکرد بالایی برای تولید محصولات نوآورانه داشته باشند تا نیازهای مشتریان را برآورده کنند و به سرعت به تقاضاهای بازار پاسخ دهند.
آنچه در این مقاله میخوانید :
تحقیقاتی در دانشگاه های رومانی انجام شده تا روش های همکاری با صنعت و شرکای اقتصادی در زمینه نوآوری باز را شناسایی کند. بر اساس این تحقیق، برای توسعه یک چارچوب مدل برای همکاری موثر بین دانشگاه و صنعت در زمینه نوآوری باز، شش حوزه کلیدی زیر پیگیری می شود:
۱. وجود یک ساختار دانشگاهی دقیق که بهطور موثر پروژههای تحقیقاتی را پشتیبانی میکند؛
۲. حضور یک مدیریت پروژه مؤثر و بویژه ارتباطات و نظارت که بهخوبی اجرا شده باشند؛
۳. مشارکت جوانان پژوهشگر در شناسایی ویژگیهای محیط اقتصادی؛
۴. توسعه شراکتهای جدید و حمایت از پروژههای موجود برای راهاندازی فرصتهای جدید؛
۵. فرهنگ سازمانی، پایهای مهم در آمادگی دانشگاهها برای همکاری با صنعت است؛
۶. استراتژی ارتباطات باید تقویت شود تا نتایج تحقیقات به اشتراک گذاشته شود و از عناصر بازاریابی به منظور جذب شرکای تجاری جدید استفاده گردد.
پس از تحلیل انجام شده مشخص شد که رفتار تعاملی موسسات به طور قابل توجهی توسط اصول سازمانی آنها رهبری میشود. با تحلیل دانشگاههای دولتی و صنعتی مشخص شد که آنها در فرهنگهای سازمانی متمایز عمل میکنند که به طور قابل توجهی در ارزشها، باورها و فرآیندهای زیرین آنها متفاوت هستند. فرهنگ سازمانی دانشگاهها بر اساس ردیابی جهتگیریهای تحقیقاتی بر اساس کشف، با هدف ایجاد دانش و آموزش نیروی کار است. میتوان گفت که دانشگاههای دولتی مأموریتی دارند که به جامعه کمک میکند. در مقابل، صنعت (شرکای صنعتی) از قطب مخالف از دیدگاه دانش هستند، زیرا دانش برای توسعه محصولات و خدمات استفاده میشود. انتقال دانش انجام نمیشود، به جای آن تمرکز بر مالکیت معنوی است.
چارچوب استراتژیک برای نوآوری موفق
نوآوری باز پدیده پیچیده ای است که شامل فرآیندهای پیچیده ای می شود که برای رسیدن به اهداف تعیین شده باید مدیریت شوند. تعریف و شناسایی جهت های استراتژیک برای همکاری موفق بین دانشگاه ها، صنایع و شرکای اقتصادی، به شکل گیری مدل پیشنهادی کمک می کند. تمرکز بر انتقال دانش بین دانشگاه ها و صنایع برای ایجاد همکاری های جدید است.
انتقال دانش نقش مهمی در نوآوری و رشد دارد. بنابراین، تأکید بر فرهنگ به نوآوری کمک می کند. اما راهی متعادل برای ایجاد فرهنگی که منجر به انتقال بهتر دانش تولیدشده توسط دانشگاه ها برای تحریک نوآوری می شود، وجود دارد.
یک مدل پنج مرحله ای تعریف شده است:
- فرصت شرکت
- شناسایی مشترک (شناسایی نیازهای تجاری)
- تدوین مشترک (تمرکز بر برآوردن نیازها و فرصت های شریک تجاری)
- ایجاد مشترک (شرکا فرصت هایی برای فرآیندها، محصولات یا بازارهای نوآورانه ایجاد می کنند)
- و بازاریابی (هدف اصلی شرکای صنعتی).
این مراحل به طور خطی در انتقال دانش پوشش داده نمی شوند.
پیشنهاد مدل کسب و کار برای همکاری بین دانشگاه و صنعت
پیشنهاد مدل اولیه برای همکاری بین دانشگاه و صنعت بر اساس تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده از آزمایش و مشاهده استوار است. این مدل مجموعهای قوی از معیارهای ارزیابی ارائه میدهد که قادر به ارزیابی قدرت همکاری بین دانشگاه و صنعت هستند. برای دستیابی به این اهداف از دادههای جمعآوری شده در رومانی استفاده شده است.
این مدل کسب و کار شامل موارد زیر است:
ارزیابی پارامترها: همکاری، به اشتراکگذاری دانش، فرهنگ، حمایت مالی، ارتباطات و موانع. هر پارامتر شامل یک مفهوم مهم است که برای بهدست آوردن مزایا و خروجیهای محسوس پس از کار بین صنعت و دانشگاهها باید ارزیابی شود.
عوامل موفقیت: به هر دسته از پارامترها ارتباط دارند و بنابراین برای هر دسته از پارامترها پیشنهاد میشوند. این عوامل به توسعه روابط در یک رابطه مبتنی بر نوآوری باز و برنده برنده کمک میکنند، به طوری که نتایج به حداکثر میرسند.
خروجیهای محسوس: نتایج به دست آمده از همکاری بین دانشگاهها و صنعت / شرکای صنعتی. خروجیهای محسوس پایهای محیط صنعت است، در حالی که برای دانشگاهها شهرت و تصویر ایجاد شده است.
موانع: در همکاری بین صنعت و دانشگاه موانعی وجود دارد که همکاری بین دو موجودیت را مختل میکنند.
به طور کلی، تمامی شرکا تشویق میشوند که وضعیت فعلی شراکت یادگیری را تجزیه و تحلیل کرده و تشخیص دهند که چه چیزی در شراکت قوی است و چه چیزی نیست. به عبارت دیگر، در ارزیابی فرصتها، سعی میشود به “جعبه سیاه نوآوری” در شراکت توسعه، با تمرکز بر فرآیند نوآوری خود، نگاه کرد.